آوینا حدود چند ماه اول تولدشو روی تخت ما و از حدود 4-3 ماهگی توی تخت خودش ولی تو اتاق ما می خوابید. کم کم تخت و پارک براش کوچیک شد و ما هم تصمیم گرفتیم همزمان با خرید یک تخت بزرگ، اتاق آوینا رو هم جدا کنیم. از چند ماه پیش دایما روی ذهنش کار کردیم و ... و در نهایت بعد از تعطیلات عید، آوینا گلی رو به اتاقش فرستادیم. چند شب اول، یک کم سختش بود و می ترسید. من شهرام کنارش می موندیم و براش قصه می گفتیم تا خوابش ببره. در طول هفته اول گاهی نیمه شب از خواب بیدار میشد و با گریه ما رو صدا میکرد که من یا شهرام پیشش می رفتیم و با نوازش مجددا می خوابوندیمش. و الان چند شبه که تا صبح راحت میخوابه. و این پروژه بزرگ و سنگین ...