آویناآوینا، تا این لحظه: 12 سال و 29 روز سن داره

بهار زندگی من

به بهانه روز مادر

روز مادر امسال برایم رنگ و بوی تازه ای داشت. دخترکم روزم رو تبریک گفت یک بوسه شیرین روی گونه ام گذاشت و هدیه ی کوچکی که از طرف مهد تهیه شده بود برام آورد. اینا قسمت رمانتیک و شیک ماجرا بود.  اون قسمت ماجرا اینه که آوینا حاضر نشد هدیه رو به من بده، اونو توی کتابخونه اتاق خودش گذاشت. به هر حال اینم یک جورشه دیگه! ...
29 فروردين 1394

مستقل شدن دخترم

آوینا حدود چند ماه اول تولدشو روی تخت ما و از حدود 4-3 ماهگی توی تخت خودش ولی تو اتاق ما می خوابید. کم کم تخت و پارک براش کوچیک شد و ما هم تصمیم گرفتیم همزمان با خرید یک تخت بزرگ، اتاق آوینا رو هم جدا کنیم.  از چند ماه پیش دایما روی ذهنش کار کردیم و ... و در نهایت بعد از تعطیلات عید، آوینا گلی رو به اتاقش فرستادیم. چند شب اول، یک کم سختش بود و می ترسید. من شهرام کنارش می موندیم و براش قصه می گفتیم تا خوابش ببره. در طول هفته اول گاهی نیمه شب از خواب بیدار میشد و با گریه ما رو صدا میکرد که من یا شهرام پیشش می رفتیم و با نوازش مجددا می خوابوندیمش. و الان چند شبه که تا صبح راحت میخوابه. و این پروژه بزرگ و سنگین ...
24 فروردين 1394

سیزدهم فروردین

سیزدهم فروردین امسال، به یکی از باغات اطراف اهواز رفتیم و در محیطی کاملا خصوصی و دنج و به دور از هیاهو و شلوغی، سیزده بدر آرام و کوتاهی رو گذروندیم! ...
13 فروردين 1394

گشت و گذار من و دخترم

در یکی از روزهای هفته دوم فروردین، بابا شهرام رو راهی محل کارش نمودیم و خودمون دوتا رفتیم پارک نوردی! آوینا اسکوتر سواری کرد. اولین باره که می بینم آوینا از یک اسباب بازی اینقدر خوشش آمده!   کمی به تماشای مورچه هایی که در حال تشییع جنازه یک سوسک به سمت منزلشون بودن، نشستیم و در مورد زندگیشون حرف زدیم! طبق روال هفتگی به دیدن دوستان اردکی مون رفتیم و نون و برنج براشون بردیم. ...
11 فروردين 1394

تولد سه سالگی آوینا

آوینا دقیقا یک ساعت مونده به آمدن مهمان ها از خستگی روی صندلی ها غش کرد!   تولد سه سالگی آوینا در کنار دوستان خانوادگی و با حضور دایی محسن برگزار شد. زحمت درست کردن تم ها و تزیینات با دایی محسن بود.    میز شام: بورک گوشت و قارچ، کیک مرغ، سالاد و ژله رنگارنگ و ژله شیر عسل   آوینا و کادوها:  اسکوتر(از طرف دایی محسن). یک عروسک خرگوش ، لوازم پزشکی، پیراهن، کفش تابستونی، کشتی اسباب بازی قرار بود دخترم لباس کفشدوزکی بپوشه که متاسفانه با بدقولی خیاط، نشد که بشه!   آوینا و دایی مهربونش   یادگاری مهمون ها  ...
10 فروردين 1394

یک روز عالی با طبیعت

برنامه گشت و گذار در روز اول فروردین.پل طبیعت   آوینا و لاک پشت سنگی در بوستان آب و آتش در ادامه ی اکتشافات در مجموعه فرهنگی عباس آباد (بوستان نوروز) به "مجموعه تخصصی خزندگان" رسیدیم!  چند گونه مار آناکوندا، چند تا ایگوانا و دو تا کروکودیل در این مجموعه نگهداری میشد. یک آقای مهربونی هم در مورد این جَک و جونِور ها توضیح میداد و آخرش هم یک مار آناکوندا آورد که می تونستیم بهش دست بزنیم و حتی دور گردنمون بندازیم. ولی من و آوینا ترجیح دادیم بهش دست بزنیم. و البته اجازه عکس برداری از این بخش نداشتیم.   آوینا و دایی در بازارچه گل و گیاه (بوستان نوروز) و باز هم...
1 فروردين 1394

نوروز 1394

سال نو مبارک. امیدوارم سال جدید، سرشار از عشق و مهربانی  و لحظه های ناب و دوست داشتنی برای همه باشه! الهی همیشه بخندی دخترم! شیرینی هایی که برای آوینا درست کردم و خیلی دوستشون داشت. ...
1 فروردين 1394
1